درود بر پارسی زبانان
جمهوری اسلامی ایران نه یک کلمه کمتر نه یک کلمه بیشتر .«امام خمینی (ره)»

 

می دانیم در آیین مزدیسنی وقتی نام ماه و روز با هم موافق می افتد آن روز را جشن می گیرند روز نوزدهم فروردین ماه که فروردین روز نام دارد از جمله آنست و آنرا جشن فروردینگان یا فروردگان می گویند یعنی هنگام جشن فروردین روز از فروردین ماه . این جشن نیز همانطور که از اسمش پیداست به فره وهر درگذشتگان پاک تعلق دارد و بیاد روان آنان می باشد.زرتشتیان عموما از بزرگ و کوچک در این روز به پرستشگاه می روند اوستا می خوانند و به عبادت خدا می پردازند و برای شادی روان درگذشتگان جهت ساختمان های همگانی و رفع احتیاج از نیازمندان با دادن پول یا مساعدت های دیگر اقدام لازم بعمل می آورند . نظیر این جشن در ادیان دیگر نیز وجود دارد و آنرا جشن اموات می گویند . در نزد هندوان ستایش نیاکان (pitara) شبیه فروردگان ایرانی می باشد.رمها نیز ارواح مردگان را باسم مانس پروردگارانی تصور کرده و فدیه تقدیم آنها می نمودند و عقیده داشتند روح پس از بخاک سپردن بدن بیک مقام بلند می رسد و هر چند آرامگاه آنان در زمین است ولی قادر است در روی زمین نفوذ و تسلطی داشته باشد . بواسطه فدیه و قربانی توجه او را از عالم زبرین بسوی خود می کشیدند .ماه فوریه در قبرستانها عیدی برای مردگان می گرفتند و نیاز می نمودند.در جشن فروردینگان پارسیان هند به آرامگاه می روند و در معبد آنجا چوب صندل بخور می دهند و موبدان باندر میوه و گل مراسم آفرینگان خواندن دعا بجا می آورند جشن فروردگان شبه است به عید (taussaint)نزد عیسویان کاتولیک که در اول ماه نوامبر عید اموات شمرده می شود و از درگذشتگان یاد نموده و مزار آنان را با گل می آرایند.زرتشتیان ایران در جشن فروردگان بآرامگاه درگذشتگان می روند و اوستا می خوانند و احسان و انفاق می کنند و بوهای خوش به آتش می نهند و هفت جور میوه خشک از قبیل خرما انجیر سنجد کشمش و غیره در اصطلاح لرک نام دارد تهیه می بینند و موبد بر آنها اوستا می خواند و پس از خواندن اوستا که در واقع تبرک می شود بین مردم تقسیم می کنند.علاوه بر لرک میزد نیز برای انجام مراسم آماده می شود میزد عبارت است از میوه های تر و خوراکی هایی است که برای تشریفات آفرینگان گذارده می شود . در این روز نان مقدس هم که درون نام دارد (در اوستا دره ئونه) می آورند و بمردم می دهند و علاوه بر این نان دیگری که از روغن کنجد درست می شود و نان گرد است و به سورک معروف است آماده می نمایند سورک مانند نان روغنی است که مسلمانان در جمعه آخر سال درست می کنند و مخصوصا در قبرستان می برند و بمردم می دهند .در این روز معمولا قسمتی از فروردین یشت و همچنین نمازهای دیگر را که به آفرینگان اردا فروش یا فروردینگان و آفرین بزرگان معروف است می سرایند . در اینجا لازم است یاد آور شویم موبدان و سایر زرتشتیان پیش از خواندن آفرینگان یا قسمتهای دیگر اوستا آداب طهارت بجا می آورند یعنی وضو می گیرند و دست و صورت می شویند که در پهلوی پادیاب گفته می شود . جشن فروردینگان بر تمام ایرانیان فرخنده باد و روان درگذشتگانتان شاد باد .

پاینده ایران


ارسال شده در تاریخ : چهار شنبه 19 فروردين 1390برچسب:, :: 5:0 :: توسط : The M.F

 

سلام . امید وارم حالتون خوب باشه

نمیدونم می دونید یا نه : طبق آمار جهانی شادابی و سلامتی از سازمان ملل متحد متاسفانه ایران یکی از کشور هایی است که از میزان شادابی و تندرستی کمی برخوردار است .

ولی در زمان های باستان ایران از شادترین و شاداب ترین کشور ها بود . برای اثبات ادعای خودم با یه تحقیق ساده فهمیدم که در زمان های دور در ایران تعداد جشن هایی که در میان مردم بود چندین برابر جشن های امروزی است . برخی از این جشن ها مانند عید نوروز ، شب یلدا ، جشن سوری ( چهارشنبه سوری ) و معدودی از جشن ها را ما هم اکنون برگزار می کنیم . ولی بیشتر آن ها از تقویم ها حذف شده است .

به طور میانگین در زمان ایران باستان در هرماه تقریبا سه یا شاید هم بیشتر جشن بوده .

من در این جا به جشن ها ی ماهانه اشاره ای کرده ام . می دانیم در آیین مزدیسنی وقتی نام ماه و روز با هم موافق می افتد آن روز را جشن می گیرند .

توجه : زمان انتشار متن کامل این جشن ها در روی وبلاگ مصادف با خود جشن ها خواهد بود .

1 - جشن فروردینگان : روز نوزدهم فروردین ماه که فروردین روز نام دارد و آنرا جشن فروردینگان یا فروردگان می گویند .

2- جشن اردی بهشتگان : این جشن در سوم اردی بهشت می باشد ولی مطابق تقویم کنونی که شش ماه اول سال را ۳۱ روز حساب کرده و یک روز به فروردین ماه افزوده اند جشن اردیبهشتگان در سوم اردیبهشت واقع می شود .

3 - جشن خوردادگان : روز ششم خورداد ماه برگزار می شود.

4- جشن تیــــرگان : جشن فرخنده تیرگان که آغاز آن از روز سیزدهم تیر می باشد .

5- جشن امردادگان : امرداد روز در امرداد ماه که روز هفتم است جشن امردادگان می باشد و به تاریخ خورشیدی برابر هفتم امردادماه است .

6- جشن شهریورگان : شهریور روز از شهریور ماه می باشد که روز چهارم ماه است (به تقویم هجری چهارم شهریور ماه) می باشد .

7 - جشن مهرگان : برابر با مهرروز (شانزدهم مهر) است و مطابق گاهنمای کنونی شانزدهم مهر می باشد .

8- جشن آذرگان : نهم آذر به تقویم زرتشتی برابر با نهم آذر به تقویم کنونی

9 - جشن دیـگان :  روز هشتم و پانزدهم و بیست وسوم هر ماه (یکم دی وهشتم دی و پازدهم دی به تقویم امروزی ) به نام دی است . در بیست و سوم دی نیز چهارمین جشن دیگان است .

10- جشن بهمنگان : روز دوم بهمن که بهمن روز نام دارد و متعلق به امشاسپند بهمن است جشن بهمنگان نام دارد .

 

 

جهت خوشنودی یزدان پاک

برای شادی شما

زنده باد ایران


ارسال شده در تاریخ : چهار شنبه 11 فروردين 1390برچسب:, :: 18:1 :: توسط : The M.F

 


فروهر

از آنجایی که هر کشور و ملتی نشانه و سمبولی ویژه از خود دارند - ایرانیان یکی از کهن ترین مردمانی هستند که سمبولی بسیار شگفت انگیز و سراشر از دانش و فرهنگ و خرد از خود به جای گذاشته اند که با اندوه فراوان بسیاری از ما ایرانیان از آن نا آگاه هستیم . این نشان " فره وشی" یا " فروهر" نام دارد که قدمت آن بیش از 4000 سال تخمین زده شده است . تاریخچه فره وشی ی ا فروهر به پیش از زایش زرتشت بزرگوار این پیر و فیلسوف خرد و فرهنگ و دانش جهان باز میگردد . سنگ نگاره های شاهنشاهان هخامنشی در کاخهای پرسپولیس و سنگ نگاره های شاهنشاهان ساسانی همه حکایت از آن دارد . نکته بسیار شگفت انگیز این نشان ملی ما ایرانیان آن است که تک تک این نشان دارای مفهوم دانشی نهفته است . اینک به تشریح این نشان ملی می پردازیم :

1 - قرار دادن چهره یک پیرمرد سالخورده در این نگاره اشاره به شخص نیکوکاری و یکتا پرستی دارد که رفتار و ظاهر مرتب و پسندیده اش سرمشق و الگوی دیگر مردمان بوده است و دیگران تجربیات وی را ارج می نهادند.

2 - دست راست نگاره به سوی آسمان دراز شده است که این اشاره به ستایش "دادار هستی اورمزد" خدای واحد ایرانیان دارد که زرتشت در 4000 سال پیش آنرا به جهان هدیه نمود .

3 - چنبره ای ( حلقه ای ) دردست چپ نگاره وجود دارد که نشان از عهد و پیمانی است که بین انسان و اهورامزدا بسته میشود و انسان باید خدای واحد را ستایش کند و همیشه در همه امور وی را ناظر بر کارهای خود بداند . مورخین حلقه های ازدواجی که بین جوانان رد و بدل می شود را برگرفته شده از همین چنبره میدانند و آنرا یک سنت ایرانی میدانند که به جهان صادر شده است . زیر ا زن و شوهر نیز با دادن چنبره ( حلقه ) به یکدیگر پیمانی را با هم امضا نموده اند که همیشه به یکدیگر وفادار بمانند .

4 - بالهای کشیده شده در دو طرف نگاره اشاره به تندیس پرواز به سوی پیشرفت و ترقی در میان انسانهاست و در نهایت امر رسیدن به اورمزد دادار هستی خدای واحد ایرانیان است . به خشنودی اورمزد

5 - سه قسمتی که روی بالها به صورت طبقه بندی شده قرار گرفته است اشاره به سه دستور جاودانه پیر خرد و دانش جهان "اشو زرتشت" دارد . که بی شک میتوان گفت تا میلیون سال دیگر تا جهان در جهان باقی باشد این سه فرمان پابرجاست و همیشه الگو و راهنمای مردمان جهان است . این سه فرمان که روی بالهای فروهر نقش بسته شده همان کردار نیک - گفتار نیک - پندار نیک ایرانیان است .

6 - در میان کمر پیرمرد ایرانی یک چنبره ( حلقه ) بزرگ قرار گرفته شده است که اشاره به " دایره روزگار" و جهان هستی دارد که انسان در این میان قرار گرفته است و مردمان موظف شده اند در میان این چنبره روزگار روشی را برای زندگی برگزینند که پس از مرگ روحشان شاد و قرین رحمت و آمرزش الهی قرار بگیرد .

7 - دو رشته از چنبره ( حلقه ) به پایین آویزان شده است که نشان از دو عنصر باستانی ایران دارد . یکی سوی راست و دیگری سوی چپ . نخست " سپنته مینو" که همان نیروی الهی اهورامزدا است و دیگری "انگره مینو" که نشان از نیروی شر و اهریمنی است . انسان در میان دو نیروی خیر و شر قرار گرفته است که با کوچکترین لرزشی به تباهی کشیده می شود و نابود خواهد شد . پس اگر از کردار نیک - گفتار نیک - پندار نیک پیروی کند همیشه نیروی سپنته مینو در کنار وی خواهد بود و او به کمال خواهد رسید و هم در این دنیا نیک زندگی خواهد کرد و هم در دنیای پسین روحش شاد و آمرزیده خواهد بود .

8 - انتهای لباس پیرمرد سالخورده باستانی ایران که قدمتی بیش از 4000 سال دارد به صورت سه طبقه بنا گذاشته شده است که اشاره به کردار نیک - گفتار نیک - پندار نیک دارد . پس تنها و زیباترین راه و روش نیک زندگی کردن و به کمال رسیدن از دید اشو زرتشت همین سه فرمان است . که دیده می شود امروز جهان تنها راه و روش انسان بودن را که همان پندارهای زرتشت بوده است را برای خود برگزیده است و خرافات و عقاید پوچ را به دور ریخته است . این تنها گوشه ای از آثار نیاکان گرامی ماست که امروز وظیفه ماست از آن پاسداری کنیم . به امید روزی که ایرانی به هویت ملی خویش بازگردد . اینجا تنها این آرزوی داریوش بزرگ که در سنگ نبشته های خود به جای گذاشته است به حقیقت می پیوندد :

خداوند این کشور ( ایران ) را از گزند دشمن - دروغ و خشکسالی به دور نگهدارد .

ایدون باد .


ارسال شده در تاریخ : چهار شنبه 10 فروردين 1390برچسب:, :: 16:49 :: توسط : The M.F

 

کوروش بزرگ

تاریخ نویسان نامدار زمان ما همچون ویل دورانت و پرسی سایکس و حسن پیرنیا، شرح چگونگی زایش کوروش را از هرودوت برگرفته‌اند. بنا به نوشته هرودوت، آژی دهاک شبی خواب دید که از دخترش آنقدر آب خارج شد که همدان و کشور ماد و تمام سرزمین آسیا را غرق کرد. آژی دهاک تعبیر خواب خویش را از مغ‌ها پرسش کرد. آنها گفتند از او فرزندی پدید خواهد آمد که بر ماد غلبه خواهد کرد. این موضوع سبب شد که آژی دهاک تصمیم بگیرد دخترش را به بزرگان ماد ندهد، زیرا می‌‌ترسید که دامادش مدعی خطرناکی برای تخت و تاج او بشود. بنابر این آژی دهاک دختر خود را به کمبوجیه اول شاه آنشان که خراجگزار ماد بود، به زناشویی داد.

ماندانا پس از ازدواج با کمبوجیه باردار شد و شاه این بار خواب دید که از شکم دخترش تاکی رویید که شاخ و برگهای آن تمام آسیا را پوشانید. پادشاه ماد، این بار هم از مغ‌ها تعبیر خوابش را خواست و آنها اظهار داشتند، تعبیر خوابش آن است که از دخترش ماندانا فرزندی بوجود خواهد آمد که بر آسیا چیره خواهد شد. آستیاگ بمراتب بیش از خواب اولش به هراس افتاد و از این رو دخترش را به حضور طلبید. دخترش به همدان نزد وی آمد. پادشاه ماد بر اساس خوابهایی که دیده بود از فرزند دخترش سخت وحشت داشت، پس زاده ی دخترش را به یکی از بستگانش بنام هارپاگ، که در ضمن وزیر و سپهسالار او نیز بود، سپرد و دستور داد که کوروش را نابود کند. هارپاگ طفل را به خانه آورد و ماجرا را با همسرش در میان گذاشت. در پاسخ به پرسش همسرش راجع به سرنوشت کوروش، هارپاگ پاسخ داد وی دست به چنین جنایتی نخواهد آلود، چون یکم کودک با او خوشایند است. دوم چون شاه فرزندان زیاد ندارد دخترش ممکن است جانشین او گردد، در این صورت معلوم است شهبانو با کشنده فرزندش مدارا نخواهد کرد. پس کوروش را به یکی از چوپان‌های شاه به‌ نام میترادات (مهرداد) داد و از او خواست که وی را به دستور شاه به کوهی در میان جنگل رها کند تا طعمه ی درندگان گردد.

چوپان کودک را به خانه برد. وقتی همسر چوپان به نام سپاکو از موضوع با خبر شد، با ناله و زاری به شوهرش اصرار ورزید که از کشتن کودک خودداری کند و بجای او، فرزند خود را که تازه زاییده و مرده بدنیا آمده بود، در جنگل رها سازد. مهرداد شهامت این کار را نداشت، ولی در پایان نظر همسرش را پذیرفت. پس جسد مرده فرزندش را به ماموران هارپاگ سپرد و خود سرپرستی کوروش را به گردن گرفت.

روزی کوروش که به پسر چوپان معروف بود، با گروهی از فرزندان امیرزادگان بازی می‌‌کرد. آنها قرار گذاشتند یک نفر را از میان خود به نام شاه تعیین کنند و کوروش را برای این کار برگزیدند. کوروش همبازی های خود را به دسته‌های مختلف بخش کرد و برای هر یک وظیفه‌ای تعیین نمود و دستور داد پسر آرتم بارس را که از شاهزادگان و سالاران درجه اول پادشاه بود و از وی فرمانبرداری نکرده بود تنبیه کنند. پس از پایان ماجرا، فرزند آرتم بارس به پدر شکایت برد که پسر یک چوپان دستور داده است وی را تنبیه کنند. پدرش او را نزد آژی دهاک برد و دادخواهی کرد که فرزند یک چوپان پسر او را تنبیه و بدنش را مضروب کرده است. شاه چوپان و کوروش را احضار کرد و از کوروش سوال کرد: "تو چگونه جرأت کردی با فرزند کسی که بعد از من دارای بزرگ‌ترین مقام کشوری است، چنین کنی؟" کوروش پاسخ داد: "در این باره حق با من است، زیرا همه آن‌ها مرا به پادشاهی برگزیده بودند و چون او از من فرمانبرداری نکرد، من دستور تنبیه او را دادم، حال اگر شایسته مجازات می‌‌باشم، اختیار با توست."

آژی دهاک از دلاوری کوروش و شباهت وی با خودش به اندیشه افتاد. در ضمن بیاد آورد، مدت زمانی که از رویداد رها کردن طفل دخترش به کوه می‌‌گذرد با سن این کودک برابری می‌کند. بنابراین آرتم بارس را قانع کرد که در این باره دستور لازم را صادر خواهد کرد و او را مرخص کرد. سپس از چوپان درباره هویت طفل مذکور پرسشهایی به عمل آورد. چوپان پاسخ داد: "این طفل فرزند من است و مادرش نیز زنده است." اما شاه نتوانست گفته چوپان را قبول کند و دستور داد زیر شکنجه واقعیت امر را از وی جویا شوند.

چوپان ناچار به اعتراف شد و حقیقت امر را برای آژی دهاک آشکار کرد و با زاری از او بخشش خواست. سپس آژی دهاک دستور به احضار هارپاگ داد و چون او چوپان را در حضور پادشاه دید، موضوع را حدس زد و در برابر پرسش آژی دهاک که از او پرسید: "با طفل دخترم چه کردی و چگونه او را کشتی؟" پاسخ داد: "پس از آن که طفل را به خانه بردم، تصمیم گرفتم کاری کنم که هم دستور تو را اجرا کرده باشم و هم مرتکب قتل فرزند دخترت نشده باشم" و ماجرا را به طور کامل نقل نمود.(رضایی،دکتر عبدالعظیم،تاریخ ده هزار ساله ایران) آژی دهاک چون از ماجرا خبردار گردید خطاب به هارپاگ گفت :امشب به افتخار زنده بودن و پیدا کردن کوروش جشنی در دربار برپا خواهم کرد. پس تو نیز به خانه برو و خود را برای جشن آماده کن و پسرت را به اینجا بفرست تا با کوروش بازی کند. هارپاگ چنین کرد. از آنطرف آژی دهاک مغان را به حضور طلبید و در مورد کورش و خوابهایی که قبلاً دیده بود دوباره سوال کرد و نظر آنها را پرسید. مغان به وی گفتند که شاه نباید نگران باشد زیرا رویا به حقیقت پیوسته و کوروش در حین بازی شاه شده است پس دیگر جای نگرانی ندارد و قبلاً نیز اتفاق افتاده که رویاها به این صورت تعبیر گردند. شاه از این ماجرا خوشحال شد. شب هنگام هارپاگ خوشحال و بی خبر از همه جا به مهمانی آمد. شاه دستور داد تا از گوشتهایی که آماده کرده اند به هارپاگ بدهند ؛ سپس به هارپاگ گفت می خواهی بدانی که این گوشتهای لذیذ که خوردی چگونه تهیه شده اند.سپس دستور داد ظرفی را که حاوی سر و دست و پاهای بریده فرزند هارپاگ بود را به وی نشان دهند . هنگامی که ماموران شاه درپوش ظرف را برداشتند هارپاگ سر و دست و پاهای بریده فرزند خود را دید و گرچه به وحشت افتاده بود. خود را کنترل نمود و هیچ تغییری در صورت وی رخ نداد و خطاب به شاه گفت: هرچه شاه انجام دهد همان درست است و ما فرمانبرداریم.این نتیجه نافرمانی هارپاگ از دستور شاه در کشتن کوروش بود.

 

منبع : (رضایی،دکتر عبدالعظیم،تاریخ ده هزار ساله ایران)


ارسال شده در تاریخ : چهار شنبه 4 شهريور 1389برچسب:کوروش کبیر,ماندانا,آژیدهاک,ایران, :: 5:0 :: توسط : The M.F

صفحه قبل 1 ... 31 32 33 34 35 ... 36 صفحه بعد

درباره تارنما
بسم الله الرحمن الرحیم با سلام و درود فراوان. این تارنما صرفا برای یاد آوری گذشته ی گهر بار ایران اسلامی می باشد . تاریخ و تمدنی که باعث افتخار ایرانیان شده است . ایرانیانی که در عصر جاهلیت دنیا یگانه پرست بودند . این دلیلی بر نژاد پرستی و تعصبات نژادی نیست بلکه به عنوان هم میهن تاریخ کشورمان را تحسین می کنیم. در این تارنما هیچ گونه هدف سیاسی یا تبلیغی نداشته و نخواهیم داشت . هم چنین به این اعتقاد راسخیم که برای نشان دادن سربلندی ایران عزیز هیچ نیازی به زیر پا گذاشتن ادب و همچنین توهین به اقلیت ها ی قومی در سرتاسر دنیا به ویژه در ایران اسلامی نمی باشد . پس از دوستان گرامی درخواست می کنم اگر مواردی غیر از موارد ذکر شده را در این تارنما مشاهده نمودند ، به این جانب اطلاع دهند . چو ایران نباشد تن من مباد . The M.F
واپسین پست ها
نگارندگان
دوستان

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا تارنمای این جانب را را با عنوان کوروش کبیر «پیامبر الهی» به آدرس the-great-cyrus.mihanblog.com لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.






<-PollName->

<-PollItems->

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 38
بازدید دیروز : 11
بازدید هفته : 50
بازدید ماه : 49
بازدید کل : 2769
تعداد مطالب : 179
تعداد نظرات : 3
تعداد آنلاین : 1