درود بر پارسی زبانان
جمهوری اسلامی ایران نه یک کلمه کمتر نه یک کلمه بیشتر .«امام خمینی (ره)»

 

چگونه بدانیم کدام واژه ریشه عربی و کدام  ریشه فارسی دارد؟

از میان 32 حرف الفبای فارسی برخی حروف تنها ویژه واژه های عربی است.

حرف (ث) : هر واژه ای که دارای  ث  است بی گمان عربی است و ریشه ی فارسی ندارد . جز (کیومرث: مرد دانا یا گاو مرد)، (تـَهمورث : دارنده ی سگ نر قوی ) و واژگان لاتین مانند بلوتوث یا نام هایی مانند ادوارد ثورندایک و ... که بسی آشکار است نام های لاتین هستند نه عربی یا فارسی.

حرف (ح):هر واژه ای که دارای حرف  ح  است بی گمان عربی است و ریشه ی فارسی ندارد.غیر از کلمه ی حوله که درست آن هوله است وبه گمان نزدیک به یقین ریشه ی ترکی دارد و به معنی (پُرزدار ) است .  عرب به هوله (حوله) می گوید : مِنشَفة در سعودی / خاولی یا خاولیة و بَشکیر در عراق / بِشکیر  یا فوطة در سوریه .واژه حول و حوش هم به گمان بسیار فارسی و درست آن هول و هوش است . کردهای فهلوی یا فَیلی هنوز به خانه می گویند هاوش که با house  در انگلیسی همانندی دارد.

حرف (ذ): هرچند در فارسی کهن تلفظ این حرف مانند تلفظ عربی آن وجود داشته اما امروزه دیگر هیچ ایرانی ای ذال را ذال تلفظ نمی کند بلکه  زاء تلفظ می نماید .بیش از 95% واژه های دارای ذال ریشه ی عربی دارند مگر واژه هایی مانند گذر ، گذراندن ، گذشتن ، پذیرش ، پذیرفتن ، آذین، گنبذ (امروزه گنبد خوانده می شود.)ذانستن

( که امروزه دانستن تلفظ می شود). اما کردها ، لَکها و برخی دیگر از اقوام ایرانی  ذانستن را زانستن تلفظ می کنند. مانند تالشی ها که به (می دانم) می گویند

( زُنُـمzonom  ) و کردها می گویند ( اَزانِـم  یا  زانِـم یا مَزانِم یا دَزانِم )

 

حرف(ص) : هر کلمه ای که  صاد دارد بی شک عربی است مگر عدد شصت و عدد صد که عمداً غلط نوشته شده اند تا با انگشت شست و سد روی رودخانه اشتباه نشوند.

صندلی نیز بی جهت با صاد نوشته شده و البته عربی شده ی چَندَل است. عرب به صندلی می گوید کُرسی ، مَقعَد و در گویش محلی عراق و سوریه اِسکَملی .

صابون هم در اصل واژه ای فارسی است و درست آن سابون است و این واژه از فارسی به بیشتر زبانهای جهان رفته مثلاً soap در انگلیسی همان سابون است . ما سابون را به صورت معرَّب صابون با صاد می نویسیم.اصفهان نیز معرّب یعنی عربی شده ی اَسپَدانـه یا سپاهان است.

حروف( ض/ظ /ع) :بدون استثنا تنها ویژه واژه های دارای ریشه ی عربی است و در فارسی چنین مخارجی از حروف وجود ندارد .  به ویژه ضاد تا جایی که عرب ها به الناطقین بالضاد معروفند زیرا این مخرج ویژه عرب است نه دیگر مردمان نژاد سامی.

حرف(ط): جنجالی ترین حرف در املای کلمات است . مخرج طاء تنها ویژه واژه های عربی است و در فارسی ط نداریم و واژه هایی که با  ط  نوشته می شوند یا عربی اند و یا اگر عربی نیستند غلط املایی هستند . مانند طهران ،طالش، اصطهبان ، طوس که خوشبختانه امروزه دیگر کسی تهران ،تالش ، استهبان و توس را دیگر نادرست نمی نویسد. اما بلیت واژه ای فرانسوی است . تایر tire واژه ای انگلیسی است . اتاق مغولی است . تپش فارسی است و دلیلی ندارد که آن ها را نادرست بنویسیم و امروزه دیگر این واژه ها را درست می نویسند مگر کسانی که با ریشه واژه ها آشنا نیستند.

حرف( ق):نیز در مرتبه دوم حروف جنجالی است . در فارسی قاف نداریم  غ  داریم . قاف ویژه واژه های عربی در 90 درصد موارد است واژه های  عربی دارای ریشه ی اغلب سه حرفی و دارای وزن و هم خانواده اند مانند: قاسم ، تقسیم ، مقسِّم ، انقسام ، قَسَم ، قسمت ، اقسام ، مقسوم ، قسّام ، منقسم و تشخیص واژه ی عربی الاصل دارای قاف کار ساده ای است . اما دیگر کلمات قاف دار یا ترکی اند و یا مغولی . مانند قره قروت: کشک سیاه / قره قویونلو : صاحبان گوسفند سیاه/ قره گوزلو: دارنده ی چشم سیاه / قزل آلا : ماهی طلایی

کلماتی مانند آقا ،قلدر ، قرمساق  نیز مغولی اند.  کلمه قوری نیز روسی است اصلاً قوری ،کتری ، سماور ، استکان همه واژه های روسی اند و اینها زمان قاجاریه و در دوره صدارت اعظمی امیر کبیر وارد ایران شدند . کلماتی مانند قند و قهرمان و قباد معرب  کند کهرمان و کَواذ هستند همان گونه که کرماشان یا کرمانشاه را عرب قرماسان یا قَرمسین تلفظ می کرده اما امروزه ما ایرانیان کرمانشاه یا کرماشان را قرماسان یا قرمسین تلفظ نمی کنیم  اما کواذ را قباد می گوییم و این تأثیر زبان عربی بر فارسی است.

حروف چهارگانه ( گ /چ/ پ / ژ)  : نیز در عربی فصیح یعنی نوشتاری وجود ندارد. و هر کلمه ای که دارای یکی از این چهار حرف است حتماً عربی نیست و به احتمال بسیار ریشه ی فارسی دارد . مانند منیژه ، مژگان ، ژاله ،پروین ، پرنده ، گیو، گودرز ،منوچهر ، پریچهر  و ... البته اغلب چنین است و موارد اندکی نیز امکان دارد از دیگر زبانها باشد مانند پینگ پونگ که چینی است . یا چاخان و خپل که مغولی اند . اشتباه نکنید چاخان ترکی نیست . مغولی است زیرا در ترکی به دروغ  می گویند  یالان .یا پارتی partyکلمه ای انگلیسی است و  آپارتمان واژه ای فرانسوی است.

شاید بپرسید پس سایر حروف مانند  الف ب ت ج د ر ز س ش ف ک ل م ن و ه ی  چگونه هستند ؟ پاسخ شما این است که اینها حروف مشترک در سراسر زبانهای جهان است . هرچند برخی اقوام بعضی حروف را ندارند و به گونه دیگر ادا می کنند . مانند حرف   ر  که در فرانسه   غ گفته می شود  و یا همین  ر   در چین  ل   خوانده می شود .


ارسال شده در تاریخ : چهار شنبه 24 مهر 1390برچسب:, :: 21:1 :: توسط : The M.F

 

جایگاه زن در ایران باستان

زن در اوستا و همچنین در زبان سانسکرت به لقب «ریته‌سیه‌بانو» یا «اَشَه‌بانو» خوانده شده، که به معنی دارنده فروغ راستی و پارسایی است. امروز واژه نخستین در زبان پارسی حذف شده و فقط بانو که، به معنی فروغ و روشنایی است برای زنان به کار می‌‌بریم. باز واژه مادر در اوستا و سنسکرت «ماتری» است که به معنی پرورش دهنده می‌‌باشد و خواهر را «سواسری» یعنی وجود مقدس و خیرخواه می‌‌نامد و زن شوهردار به صفت «نمانوپنتی» یا نگهبان خانه، نامزد شده است.

زن درایران باستان (درمتون پهلوی) مقامی بسیار والا و ارجمند داشته است. مهریکی از ایزدان مادینه بوده که به شکل زن مهر آن نیز وجود دارد. اما بعدها نماد مردانه پیدا کرد. زن ایرانی در دوره هخامنشیان در کلیه امور همچون مردان به کار و پیشه مشغول بوده است. این را کشف سنگ‌نبشته‌های گلی در تخت جمشید به اثبات می‌‌رساند. جالب این که بدانید زنان در هنگام زایمان مرخصی با حقوق داشته‌اند و همچنین پس از زایمان به آنان پاداش‌های گران بها نیر داده می‌‌شد. در برخی از سنگ نبشته‌ها شاهد آن هستیم که مردان در خدمت زنان کار می‌کنند و ریاست کارها به زنان است و نیز می‌‌بینیم که زنانی معرفی شده‌اند که املاک وسیع و کارگاه‌های بزرگی داشته‌اند، همچنین زنان دوره هخامنشی می‌‌توانستند بدون هیچگونه دخالت شوهر در املاک و دارایی‌های خودهرگونه تصرفی که مایل بودند، بنمایند.

در ایران باستان، مقام زن در جامعه بسیاربالا بود و زن در بسیاری از شئون زندگی با مرد همکاری می‌‌کرد. بنابرنوشته کتاب نیرنگستان پهلوی، زنان می‌‌توانستند در سرودن یسنا و برگزاری مراسم دینی حتی با مردان شرکت کننده یا خود به انجام اینگونه کارها بپردازند. زنان حتی می‌‌توانستند درا وقات معینی به پاسداری آتش مقدس پرداخته و طبق کتاب ماتیکان هزاردادستان به شغل وکالت و قضاوت مشغول شوند. در فروردین یشت و دیگریشت‌ها و همچنین شاهنامه و دیگرحماسه‌های باستانی این سرزمین، اسامی بسیاری از این زنان نامدار و پهلوان و میهن پرست دین دار- که به واسطه کارهای مفید و نیکشان در گروه زنده و روانان جاوید، درآمده‌اند نام برده شده و برروان فرهمند آنان درود فرستاده می‌شود. در ایران باستان زنان همچون مردان می‌‌توانستند فنون نظامی را یاد بگیرند و حتی فرماندهی سپاهیان را بر عهده بگیرند (مانند: بانو آرتمیس که فرمانده سپاهیان ایران در برابر یونانیان بود، و گردآفرید که مرزدار ایران بود و در برابر سهراب صف آرایی کرد).

زیبایی تمدن ایران و فرهنگ انسانی اش در اینجا بیشترآشکار می‌شود که زنی ایرانی دارای شخصیت حقوقی و برابر با مردان بوده و می‌‌توانسته به شغل وکالت دادگستری بپردازد و حتی بر مسند قضاوت بنشیند. بنابه گفته کتاب هزار دستان (هزار ماده قانون) زنان دانشمند و باسواد به پیشه قضاوت مشغول بوده اند. این زیبایی تمدن دیدن چهره‌هایی درخشان از زنان ایرانی که بر جایگاه والای شاهنشاهی ایران تکیه زده‌اند نمایان تر می‌شود. چهره‌هایی همچون «هما»، «آذرمیدخت»، «پوراندخت»، «دنیاک» و نیز چهره‌هایی مشهوری که فرماندهی سپاهیان ایرانی را بر عهده داشته‌اند: همچون آرتمیس، کردیه، بانوگشسب، گردآفرید و... نیز زنان سیاستمدار و دانشمندی که به تنهایی و یا دوش به دوش مردان خود ایستادند و از این سرزمین پاسداری کردند، زنانی چون: آتوسا (همسرکورش بزرگ)، شهربانو استر، شهربانو موزا، پروشات، آتوسا (همسرسیاستمدارو هوشمند اردشیر دوم)، پانته‌آ، کتایون، سیندخت، فرنگیس، فرانک، شیرین، منیژه، ارنواز، شهرناز، رودابه، تهمینه، دوغدو، پورچیستا (چیستا دخترکوچک آشوزرتشت).


ارسال شده در تاریخ : چهار شنبه 15 مهر 1390برچسب:, :: 20:57 :: توسط : The M.F

 

سیمرغ یا جبرئیل؟

پژوهشگر دیگر ادبیات، «دکتر پورنامداریان»، بر این باور است که در این داستان، سیمرغ در حقیقت رمز «جبرئیل» است. چرا که تقریباً تمام صفات سیمرغ در وجود جبرئیل جمع است. صورت ظاهری آنها (بزرگ پیکری،شکوه و جمال، پر و بال) به هم شباهت دارد. بنا بر آیه ی  یک سوره «فاطر» فرشته‌ها بال دارند. در داستان زال و سیمرغ، سیمرغ واسطه ی  نیروی غیبی است و زال هم سیمایی پیامبر گونه دارد. این ارتباط بی مانند به ارتباط جبرئیل (فرشته ی  وحی) و پیامبران نیست. شبیه داستان پرورش کودک بی پناه توسط سیمرغ در مورد جبرئیل در فرهنگ اسلامی وجود دارد.

جبرئیل نگهدارنده ی  کودکان بنی اسرائیل است که مادرانشان آنها را از ترس فرعون در غارها پنهان کرده‌اند. مشابه عمل التیام بخشی زخم های رستم توسط سیمرغ را، در فرهنگ اسلامی در واقعه ی  شکافتن سینه ی  رسول خدا در ارتباط با واقعه ی  معراج می‌بینیم. هم چنان که سیمرغ بر درخت «هروسیپ تخمک» آشیان دارد، جبرئیل نیز ساکن درخت «سدرة المنتهی» است.

سیمرغ گاهی با مرغان اساطیری دیگر مثل «عنقاً» خلط می‌شود. عنقا از ریشه «عنق» و به معنای «دارنده ی  گردن دراز» است. وجه مشترک سیمرغ و عنقا «مرغ بودن» و «افسانه‌ای بودن» است. در واقع عنقا یک اسطوره ی  جاهلی عرب است و سیمرغ یک اسطوره ی  ایرانی. شباهت های گفته شده باعث شده که در ذهن شاعران و نویسندگان این دو مرغ اسطوره‌ای گاهی به هم مشتبه شوند، حال آن که درحقیقت دو خاستگاه متفاوت دارند.


ارسال شده در تاریخ : چهار شنبه 30 شهريور 1390برچسب:, :: 20:32 :: توسط : The M.F

 

به اسم الله ، هو الرحمن و الرحیم

به نام خدایی که ایران را آفرید و آن را از گزند شیطان دور نگاه داشت .

سلام دوستان چند روز پیش روایتی شنیدم که خیلی باعث خوشحالیم شده بود . خواستم شما رو هم شریک این خوشحالیم کنم .

روایت از این قراره :

روزی در یک جمعی پیامبر در آن حضور داشتند سلمان فارسی ( روزبه پارسی) نیز تشریف داشتند و در گوشه ای نشسته بوده اند . پیامبر وی را نزد خود خواند و رو به مردم کردند و فرمودند :

« ای مردم درست است که دین و کتابی که آورده ام (قرآن ) به زبان شما هاست (تازی) اما در آینده نگاه دارندگان این کتاب و دین شما نیستید .»

مردم متعجب شدند و پرسیدند پس دین چه می شود ؟؟؟

پیامبر گرامی دست مبارکشان را روی سر سلمان فارسی قرار می دهند و به مردم می گویند : « مردانی از سرزمین این بزرگ مرد »


ارسال شده در تاریخ : چهار شنبه 26 شهريور 1390برچسب:, :: 20:10 :: توسط : The M.F

 

سالروز ولادت پر برکت

 

شاه جهان، شاه بزرگ، شاه دادگر، شاه بابل، شاه سومر و اکد، شاه جهان. پسر کمبوجیه، شاه بزرگ

 

 

 

کوروش کبیر

 

 

 

بر تمامی ایرانیان و دوستاران آن بزرگوار و بر تمامی کسانی که راه ایشان (که همان راه آبادانی ایران است ) را ادامه می دهند تبریک و تهنیت باد .

 

ارسال شده در تاریخ : چهار شنبه 4 شهريور 1390برچسب:, :: 4:59 :: توسط : The M.F

 

شاید باور این مطلب سخت باشد كه نام خودروی ژاپنی مزدا بر گرفته از نام اهورا مزدا می باشد اما برای حصول اطمینان به نشانی کمپانی مزدا که در پایین درج شده بروید . در سمت راست صفحه ای که باز می شود شرکت مزدا دلیل نام گذاری خود را توضیح داده است.

خود ببینید و بخوانید.

 

link : http://www.mazda.com/profile/vision

 

متن انگلیسی زیر عین متن مندرج در سایت مزداست:

 

The company’s name, “Mazda,” derives from Ahura Mazda, a god of the earliest civilizations in West Asia. We have interpreted Ahura Mazda, the god of wisdom, intelligence and harmony, as the symbol of the origin of both Eastern and Western civilizations, and also as a symbol of automobile culture. It incorporates a desire to achieve world peace and the development of the automobile manufacturing industry. It also derives from the name of our founder, Jujiro Matsuda.

 

معنی با استفاده از مترجم گوگل :

نام شرکت “مزدا” ، مشتق شده از اهورا مزدا ، خدای اولین تمدن ها در غرب آسیا است. در حال حاضر تفسیر اهورا مزدا ، خدای عقل ، هوش و هماهنگی ، به عنوان نمادی از منشاء هر دو تمدن شرقی و غربی ، و نیز به عنوان نمادی از فرهنگ خودرو. این تکنولوژی از تمایل به دستیابی به صلح جهانی و توسعه صنعت خودروسازی انجام شد. همچنین از نام موسس ما ، Jujiro Matsuda مشتق شده.


ارسال شده در تاریخ : چهار شنبه 30 مرداد 1390برچسب:, :: 19:43 :: توسط : The M.F

 

راه در جهان یکی است و آن راه راستی است . (اشو زرتشت)

مطالب و موارد زیر از پایه های هر دینی می باشد که اگر کسی هر یک از این موارد را نپذیرد نمی تواند ادعا کند که دینی الهی دارد.

1- ایمان به خدای یگانه و دوری از شرک و بت پرستی .

2- ایمان به معاد و سرای آخرت و پاداش و جزای عادلانه ی انسان ها در آن سرا .

3- اعتقاد به عادلانه بودن نظام هستی .

4- ایمان به فرستادگان الهی و راهنمایان دین .

5- عبادت و بندگی خداوند با انجام فرایض دینی .

6- کسب مکارم اخلاقی مانند : تقوا ، عفاف ، صداقت ، کرامت نفس .

7- دوری از رذایل و زشتی های اخلاقی مانند : ظلم ، نفاق ، دروغ و ریا .

8- برپایی نظام اجتماعی بر اساس عدل .

هیچ پیامبری نیامده است مگر این که بر این محور ها تکیه کرده و مردم را به این امور فراخوانده است . به همین جهت است که می گوییم محتوی اصلی دعوت پیامبران یکسان بوده است و همه ی آن ها آورنده ی یک دین از جانب خدایی یگانه بوده اند .

اگر از نظر شما حتی یکی از موارد فوق در دینی نباشد یا باید در الهی بودن آن شک کردن و یا به احتمال زیاد آن قسمت تحریف شده باشد .


ارسال شده در تاریخ : چهار شنبه 30 مرداد 1390برچسب:, :: 19:41 :: توسط : The M.F

 

سرودهای اوستایی، به ویژه یشت‌های كهن، حاوی ستایش‌های بسیاری درباره‌ی "اسب" (هندواروپایی: ek'uo*، اوستایی: aspa، پارسی باستان: asa/aspa، پارسی میانه: اسپ) هستند. اسبان تندرو از جمله‌ی بیش‌ترین عطایای خواستار شده‌ای بودند كه Ashi، ایزدبانوی نبك‌بختی، می‌بخشید (یشت 17/12). خود ایزدان نیز دارای اسبانی زیبا بودند: "چهار تیزپای (اسب) تك‌رنگ، سپید، جاودانه، پرورش یافته با خوراكی مینَوی، با سم‌های پیشین نعل شده با طلا و سم‌های پسین نعل شده با نقره" گردونه‌ی میترا را می‌كشیدند (یشت 10/125)؛ چهار اسب سپید نیز گردونه‌ی Sraosha (سروش) را می‌كشیدند (یسن 57/27 به بعد). ایزدِ سرور اسب‌ها، Durvaspa ="دارای اسبان درست" نام داشت، در حالی كه Verethraghna (ورثرغنه، بهرام) و Tishtriya (تیشتر)، ایزد به جنبش درآورنده‌ی ابرها، به شكل و هیأت اسبی به رنگ سرخ روشن نمایان می‌شدند (یشت 14/9؛ 8/18).

از اسب اصولاً برای كشیدن گردونه‌های جنگی استفاده می‌شد، اما كاربرد تدریجی آن به صورت یك جانور سواری در اوستا گواهی شده است، كه برپایه‌ی آن، برخی از پهلوانان به میدان‌های جنگ یا محل‌های قربانی كردن، "سوار بر اسب" وارد می‌شدند (مانند یشت 5/51؛ 10/11؛ یسن 11/2). اسب‌ها به درگاه ایزدان نیز قربانی و فدیه می‌شدند. آبان یشت از بسیاری از شاهان و پهلوانان ایرانی كه یك‌صد اسب، یك‌هزار گاو، و ده هزار گوسفند به پیشگاه Aredvi Sura Anahita قربانی می‌كردند و او را از برای بخشش‌هایی ویژه فرامی‌خواندند، یاد و تجلیل می‌كند. این گونه ذكرها به خوبی به ارزش اسب‌ها دلالت می‌كنند، و در واقع، یك قطعه‌ی اوستایی گزارش می‌دهد كه اسبی عالی (aghryo.temo) ارزشی معادل هشت گاو آبستن داشت.

جامعه‌ی ایرانی به چهار طبقه تقسیم می‌شد: دینیاران، كشاورزان، افزارمندان، و گردونه‌رانان (rathaeshtar، یعنی، جنگ‌جویان) (یسن 19/17). ظاهراً مردم اوستایی مسابقات ارابه‌رانی و اسب‌سواری اجرا می‌كردند، و میدان مسابقه را chareta می‌خواندند. مسافتی كه مردی سوار بر اسبی خوب در یك روز می‌پیمود، واحد طول مورد استفاده‌ی این مردم بود (یشت 5/4).

صفات و مشخصات یك اسب خوب چنین بود: تندی، تحمل و طاقت، و تیزبینی. از رنگ‌های اسب، رنگ سپید بیش‌تر پسندیده و ستوده بود، سپس خرمایی مایل به خاكستری (سمند)، سرخ قهوه‌ای، قهوه‌ای تیره، و سیاه. اوستا قواعد سخت و دقیقی را برای پرورش، تیمار، آموزش، و تغذیه‌ی اسب‌ها و پاییدن آن‌ها از آسیب و بیماری مقرر داشته بود (نگاه كنید به Duzd-sar-nizad Nask* چنان كه در دین‌كرد 8/24 به بعد خلاصه شده و Nikatum Nask، همان، 8/19، 40).


ارسال شده در تاریخ : چهار شنبه 30 مرداد 1390برچسب:, :: 19:40 :: توسط : The M.F

 

مفسران جدید متون اوستای كهن مایل به كمینه ساختن وجود یا اهمیت آخرت شناسی در آن‌ها هستند. این پژوهش‌گران گاثاها را اصولاً متونی آیینی، و در روح و جوهره نزدیك و شبیه به سرودهای ودایی می‌دانند كه هدف پیشوای دینی از آفرینش آن‌ها، فراهم آوردن نیك‌بختی و حمایت [ایزدان] برای خود و جهان است. طرف‌دار چنین دیدگاهی، "هلموت هومباخ" (Helmut Humbach) است، هر چند وی اهمیت اندكی بدان بخشیده است (Die Gathas des Zarathustra, Heidelberg, 1959, I, p. 74)، و "ژان كلنز" (Jean Kellens) كه وجود آخرت شناسی خاصی را در بافت آیینی گاثاها پذیرفته است ("L'eschatologie mazdeenne ancienne" in S. Shaked and A. Netzer, eds., Irano-Judaica 3, 1994, pp. 49-53). با وجود این، دیگر پژوهش‌گران از سنت زرتشتی در بازیابی پیش‌آگاهی برخی از انگاره‌های اصلی آخرت شناسی در گاثاها، كه سپس‌تر توسعه یافته و جایگاهی مركزی را در دین زرتشتی به دست آورده است، پی روی می‌كنند. با وجود پیش‌رفت‌های كلان حاصل شده در فهم گاثاها، این متون هنوز بسیار پیچیده و مبهم‌اند و تفسیرهای گوناگون را برمی‌تابند.

در گاثاها اشاره‌ای وجود دارد به این آموزه كه فرد، به لحاظ آخرت شناختی، در برابر كردارهای خویش مسؤول و پاسخ‌گو است (یسن 31/14). انگاره‌هایی چون garo.demana، كه غالباً "خانه‌ی سرود" ترجمه شده (یسن 50/4، 51/15)، demana vanheush mananho "خانه‌ی منش نیك" (یسن 32/15)، یا anheush vahishta "بهترین هستی" (یسن 40/10، و با اطنابی توصیفی، 17-15) به نظر می‌رسد كه با پاداش دادن روح به جهت انجام دادن كارهای نیك مرتبط باشند. برعكس، "خانه‌ی دروغ" (druji demana)، جزایی است برای كردارهای بد (یسن 46/11، 49/11). این وضعیت دوزخی به صورت «زندگی دراز در تاریكی، خورش پلید، [و] بانگ دریغ» (یسن 31/20) توصیف می‌شود. در یسن 33/1 و 49/4 ممكن است اشاره‌ای وجود داشته باشد به كیفر اختصاص داده شده به كسانی كه كردارهای بدشان از كارهای نیك‌شان فزون‌تر است. انگاره‌های بهشت و دوزخ در گاثاها با عبارات "بهترین [هستی]" (یسن 44/2)، و "بدترین" (یسن 30/4) بیان می‌گردد. پل آخرت شناختی با اصطلاح chinvato peretu [= پل گزینش] (یسن 32/15، 33/1، 46/11)، و نیز شاید به وسیله‌ی "آتش" (یسن 31/9) دلالت می‌شود. قاعدتاً نمی‌توان با اطمینان گفت كه در گاثاها، آخرت شناسی با اصطلاحات اختصاصی یا عمومی داوری (قضایی) نموده و دریافته می‌شود. به نظر می‌رسد Sraosha ("اطاعت") ایزدی است كه به طور بسیار نزدیك و عمیقی با موضوع داوری و قضاوت در گاثاها مرتبط است.

یكی از اصطلاحات روشن آخرت شناختی در گاثاها Saoshyant، سودرسان آینده، است؛ اصطلاحی كه شاید در اصل برای خود زرتشت به كار رفته است (مانند یسن 46/3). هم‌چنین گاثاها به فلز گداخته (یسن 51/9، 33/1، 46/11) اشاره دارد كه، هر چند زمینه‌ی آن بسیار روشن نیست، اما می‌توان آن را در مفهومی كه پیرامون این انگاره در نوشتارهای پهلوی بسط و توسعه یافته است پذیرفت، كه برپایه‌ی آن، از یك داوری مكانیكی، كه به موجب آن مردم باید سراسر رودی از فلز گداخته را بپیمایند، نیكوكاران سالم و صحیح بیرون می‌آیند. واژه‌ی -yah نیز ممكن است به اصطلاحات آخرت شناختی در گاثاها متعلق باشد، كه، برپایه‌ی پیش‌نهاد "هرمان لومل" (Herman Lommel) می‌توان آن را "بحران، جدایی، خطر"، و در مفهوم حالتی آخرت شناختی، «اضطراب و نگرانی و دل‌واپسی [نسبت به فرجام حیات]» معنی كرد. این نكته كه آیا انگاره‌ی "رستاخیز" پیش‌تر در گاثاها شرح و بیان شده است، كاملاً روشن و آشكار نیست. اما لومل یسن‌های 30/7 و 34/14 را دلایل و نشانه‌های موجودیت این باور دانسته و در نظر گرفته است.


ارسال شده در تاریخ : چهار شنبه 30 مرداد 1390برچسب:, :: 19:40 :: توسط : The M.F

 

کَمبوجیه ( کامبیز ) (درگذشت ۵۲۱ پ.م.) پسر بزرگ کوروش بزرگ هخامنشی بود که به نام‌های کمبوجیه دوم، کمبوزیه و کامبیز نیز معروف است.

طبق گفته هرودوت مادر وی کساندانه بوده است، اما کتزیاس نقل کرده که مادر وی امتیس نام داشته است. کمبوجیه پس از کوروش، پدرش، به سلطنت رسید. وی برادری به نام بردیا داشت.کمبوجیه قصد لشگرکشی به مصر را داشت،اما از بیم اینکه برادرش در غیاب او پادشاهی او را بدست آورد، بردیا را مخفیانه به قتل رساند.او به مصر لشگر کشید و این کشور را فتح کرد.به همین دلیل به وی در تاریخ لقب فاتح مصر را داده اند.در زمانیکه کمبوجیه در مصر حضور داشت خبر به سلطنت رسیدن برادرش بردیا را به وی دادند در حالیکه او بردیا را پیش از این کشته بود. اما شخصی که در ایران تاج پادشاهی را به سر گذاشته بود گئومات از تبار مادیان بود و خود را بردیا معرفی کرده بود. کمبوجیه در بازگشت از مصر به ایران فوت کرد. ولی برخی دلیل مرگ وی را بیماری و برخی دیگر توطئه اطرافیان می‌‌دانند اما مسلم است که وی در مسیر بازگشت از مصر مرده است ولی دلیل آن تا کنون مکتوم باقی مانده است.

اما داریوش کبیر شاه بزرگ هخامنشی در باره ی مرگ کمبوجیه می گوید که بعد از خوردن شراب از زیادی عصبانیت با خنجری به خود ضربه زده و بر اثر همان ضربه از دنیا رفته است .


ارسال شده در تاریخ : چهار شنبه 29 مرداد 1390برچسب:, :: 19:37 :: توسط : The M.F
درباره تارنما
بسم الله الرحمن الرحیم با سلام و درود فراوان. این تارنما صرفا برای یاد آوری گذشته ی گهر بار ایران اسلامی می باشد . تاریخ و تمدنی که باعث افتخار ایرانیان شده است . ایرانیانی که در عصر جاهلیت دنیا یگانه پرست بودند . این دلیلی بر نژاد پرستی و تعصبات نژادی نیست بلکه به عنوان هم میهن تاریخ کشورمان را تحسین می کنیم. در این تارنما هیچ گونه هدف سیاسی یا تبلیغی نداشته و نخواهیم داشت . هم چنین به این اعتقاد راسخیم که برای نشان دادن سربلندی ایران عزیز هیچ نیازی به زیر پا گذاشتن ادب و همچنین توهین به اقلیت ها ی قومی در سرتاسر دنیا به ویژه در ایران اسلامی نمی باشد . پس از دوستان گرامی درخواست می کنم اگر مواردی غیر از موارد ذکر شده را در این تارنما مشاهده نمودند ، به این جانب اطلاع دهند . چو ایران نباشد تن من مباد . The M.F
واپسین پست ها
نگارندگان
دوستان

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا تارنمای این جانب را را با عنوان کوروش کبیر «پیامبر الهی» به آدرس the-great-cyrus.mihanblog.com لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.






<-PollName->

<-PollItems->

آمار وب سایت:  

بازدید امروز :
بازدید دیروز :
بازدید هفته :
بازدید ماه :
بازدید کل :
تعداد مطالب : 179
تعداد نظرات : 3
تعداد آنلاین : 1