درود بر پارسی زبانان
جمهوری اسلامی ایران نه یک کلمه کمتر نه یک کلمه بیشتر .«امام خمینی (ره)»

 

فرود پسر سیاوش

در اسطوره‌های ایرانی فرود پسر سیاوش و جریره دختر پیران است.

خلاصه ی  داستان فرود سیاوش در شاهنامه

فرود سرانجام در جنگی که در اثر بی کفایتی و دژراهبری طوس که از دستورها و فرمانهای کیخسرو سرپیچی کرده بود و به همین سبب جنگی کاملاً ناضروری را بین ایرانیان از یکسو و فرود و یارانش از سوی دیگر پدید آورده بود، بدست بیژن و رهام (عموی بیژن) توأما کشته می‌‌شود.


ارسال شده در تاریخ : چهار شنبه 28 شهريور 1390برچسب:, :: 20:46 :: توسط : The M.F

 

فرشیدورد پسر ویسه

فَرشیدوَرد یکی از برادران پیران است که در جنگ دوازده رخ پس از کشته شدن پیران به همراه برادر دیگر خود لهاک گریخت. گستهم آندو را تعقیب کرد و کشت.


ارسال شده در تاریخ : چهار شنبه 28 شهريور 1390برچسب:, :: 20:39 :: توسط : The M.F

 

فرامرز پسر رستم

فرامرز از پهلوانان ایرانی در شاهنامه ی  فردوسی است. او پهلوان و فرزند رستم دستان بود. او سرانجام به دست بهمن پسر اسفندیار کشته شد.

فرامرز در دیگر کتاب‌های پهلوانی و یا داستان‌های الحاقی شاهنامه هم آمده مانند «برزونامه» که در آن یکی از کارهای مشهور او نبرد به جای رستم با برزو پسر سهراب بود.


ارسال شده در تاریخ : چهار شنبه 28 شهريور 1390برچسب:, :: 20:39 :: توسط : The M.F

 

شیده

شیدَه پسر افراسیاب شاه توران است. کی‌خسرو شاه ایران او را در آخرین جنگی که به کین خواهی سیاوش درگرفت کشت.


ارسال شده در تاریخ : چهار شنبه 28 شهريور 1390برچسب:, :: 20:38 :: توسط : The M.F

 

سیندخت

سیندُخت یکی از شخصیت‌های داستانی در شاهنامه فردوسی، مهم‌ترین کتاب حماسه در زبان فارسی است.

سیندخت زن مهراب‌ والی کابل و مادر رودابه و نیای مادری رستم بود.


ارسال شده در تاریخ : چهار شنبه 28 شهريور 1390برچسب:, :: 20:36 :: توسط : The M.F

 

شغاد پسر زال

شَغاد یا شُغاد نام برادر رستم است که موجب کشته شدن او و دیگر برادرش زواره و رخش شد. او در شکارگاه چاهی کند و آن را پر از تیغ و نیزه کرد. سپس رستم را به بهانه ی  شکار به آنجا برد و رستم سوار بر رخش به همراه زواره در آن چاه افتادند. رستم پس از افتادن در چاه در حالی که زخمی شده بود تیری به شغاد زد و او را کشته و کین‌ستانی کرد.

شغاد داماد شاه کابل بود.


ارسال شده در تاریخ : چهار شنبه 28 شهريور 1390برچسب:, :: 20:33 :: توسط : The M.F

 

سیمرغ یا جبرئیل؟

پژوهشگر دیگر ادبیات، «دکتر پورنامداریان»، بر این باور است که در این داستان، سیمرغ در حقیقت رمز «جبرئیل» است. چرا که تقریباً تمام صفات سیمرغ در وجود جبرئیل جمع است. صورت ظاهری آنها (بزرگ پیکری،شکوه و جمال، پر و بال) به هم شباهت دارد. بنا بر آیه ی  یک سوره «فاطر» فرشته‌ها بال دارند. در داستان زال و سیمرغ، سیمرغ واسطه ی  نیروی غیبی است و زال هم سیمایی پیامبر گونه دارد. این ارتباط بی مانند به ارتباط جبرئیل (فرشته ی  وحی) و پیامبران نیست. شبیه داستان پرورش کودک بی پناه توسط سیمرغ در مورد جبرئیل در فرهنگ اسلامی وجود دارد.

جبرئیل نگهدارنده ی  کودکان بنی اسرائیل است که مادرانشان آنها را از ترس فرعون در غارها پنهان کرده‌اند. مشابه عمل التیام بخشی زخم های رستم توسط سیمرغ را، در فرهنگ اسلامی در واقعه ی  شکافتن سینه ی  رسول خدا در ارتباط با واقعه ی  معراج می‌بینیم. هم چنان که سیمرغ بر درخت «هروسیپ تخمک» آشیان دارد، جبرئیل نیز ساکن درخت «سدرة المنتهی» است.

سیمرغ گاهی با مرغان اساطیری دیگر مثل «عنقاً» خلط می‌شود. عنقا از ریشه «عنق» و به معنای «دارنده ی  گردن دراز» است. وجه مشترک سیمرغ و عنقا «مرغ بودن» و «افسانه‌ای بودن» است. در واقع عنقا یک اسطوره ی  جاهلی عرب است و سیمرغ یک اسطوره ی  ایرانی. شباهت های گفته شده باعث شده که در ذهن شاعران و نویسندگان این دو مرغ اسطوره‌ای گاهی به هم مشتبه شوند، حال آن که درحقیقت دو خاستگاه متفاوت دارند.


ارسال شده در تاریخ : چهار شنبه 30 شهريور 1390برچسب:, :: 20:32 :: توسط : The M.F

 

سیامک

سیامک به معنی «سیاه مو» یا «دارنده ی  موی سیاه» از شخصیتهای اساطیری ایرانیان است.

سیامک در اوستا

در نسک مفقود چهرداد از سیامک سخن رفته بود. خلاصه ی  این نسک در دینکرت آمده‌ است.

سیامک در منابع پهلوی

در متنهای پهلوی بر خلاف شاهنامه سیامک فرزند کیومرث نیست بلکه فرزند مشی و مشیانه است.(گاهی نیز نسل دوم مشی و مشیانه‌است). اصولا چون در منابع پهلوی کیومرث نخستین انسان است و هوشنگ نخستین شاه و از آنجا که شاهی مستلزم وجود رعایا و فرمانبرداران است میان کیومرث و هوشنگ چندین نسل فاصله است. یکی از حلقه‌های این زنجیر (کیومرث تا هوشنگ) سیامک است.

سیامک در شاهنامه

در شاهنامه سیامک فرزند کیومرث است که در زمان حیات کیومرث در نبردی با دیوان کشته می‌شود. پس از کیومرث، هوشنگ فرزند سیامک به شاهی می‌رسد. پس از مرگ سیامک کیومرث و هوشنگ به خونخواهی مرگ او به نبرد دیو می‌روند، او را گرفتار می‌کنند و می‌کشند.

سیامک دیگری هم در شاهنامه وجود دارد که از پهلوانان توران است و تنها در داستان دوازده‌ رخ به او اشاره شده است. او در نبردی تن‌به‌تن با گرازه پهلوان ایرانی کشته می‌شود. گرازه او را چنان سخت بر زمین می‌زند که استخوانش شکسته و جان می‌سپارد.

سیامک در منابع اسلامی

در اکثر منابع اسلامی نیز میان کیومرث و هوشنگ چندین نسل فاصله است و سیامک جایی در میان این دو.

سیامک نیز همچون کیومرث در داستان‌های ایرانی پس از اسلام جایگاه بلندی نیافت.


ارسال شده در تاریخ : چهار شنبه 28 شهريور 1390برچسب:, :: 20:31 :: توسط : The M.F

 

سیمرغ

سیمُرغ نام یکی چهره ی  اسطوره ای-افسانه‌ای ایرانی است. او نقش مهمی در داستان های شاهنامه دارد. کنامش کوه اسطوره‌ای قاف است. دانا و خردمند است و به رازهای نهان آگاهی دارد. زال را می پرورد و همواره او را زیر بال خویش پشتیبانی می‌کند. به رستم در نبرد با اسفندیار رویین تن یاری می‌رساند و... جز در شاهنامه دیگر چامه سرایان پارسیگوی نیز سیمرغ را چهره ی  داستان خود قرار داده‌اند. از آن دسته‌است منطق الطیر عطار نیشابوری.

سیمرغ ساسانی

نشان سیمرغ در دوره ایران ساسانی، بر بسیاری از جاها نقش بسته و شاید نشان رسمی امپراتوری ایران بوده باشد. نگاره های کشف شده بر بخش باختری دیوار افراسیاب، در شهر سمرقند، شاه یا شاهزاده ای را نمایش می دهند که نشان سیمرغ، همانند جامه خسرو پرویز بر دیوار طاق بستان، روی جامه اش نقش بسته. پژوهشگر نگاره های دیوار افراسیاب بر این باور است که این نگاره، پیکر یزدگرد سوم آخرین شاه ساسانی را نشان می دهد، چون بیش از یکصد پیکره بر روی دیوار افراسیاب وجود دارند، اما فقط یک نفر جامه اش به نشان سیمرغ آراسته شده. جامه ای دیگر از ابریشم، از دوران ساسانی، در موزه سرنوچی پاریس به نمایش گذاشته شده که همان نشان را دربر دارد. شمار فراوان کاشی های بازمانده از ایران ساسانی، همچنین چندین کاسه و ظرف سیمین و زرین نیز، سیمرغ را در همان قالب و همان نقش نشان می دهند.

پیشینه

پیشینه حضور این مرغ اساطیری در فرهنگ ایرانی به دوران باستان می‌رسد. آن چه از اوستا و آثار پهلوی بر می‌آید، می‌توان دریافت که سیمرغ، مرغی است فراخ بال که بر درختی درمان بخش به نام «ویسپوبیش» یا «هرویسپ تخمک» که در بردارنده ی  تخمه ی همه ی گیاهان است، آشیان دارد. در اوستا اشاره شده که این درخت در در دریای «وروکاشاً» یا «فراخکرت» قرار دارد. کلمه ی سیمرغ در اوستا به صورت «مرغوسئن» آمده که جزء نخستین آن به معنای «مرغ» است و جزء دوم آن با اندکی دگرگونی در پهلوی به صورت «سین» و در فارسی دری «سی» خوانده شده‌ است و به هیچ وجه نماینده ی  عدد ۳۰ نیست؛ بلکه معنای آن همان نام «شاهین» می‌شود. شاید هدف از این واژه (سی) بیان صفت روحانیت آن مرغ بوده ‌است.

سیمرغ پس از اسلام هم در حماسه‌های پهلوانی هم در آثار عرفانی حضور می‌یابد. سیمرغ در شاهنامه ی  فردوسی دو چهره ی  متفاوت یزدانی (در داستان زال) و اهریمنی (در هفت خوان اسفندیار) دارد. زیرا همه ی  موجودات ماوراء طبیعت نزد ثنویان (دوگانه پرستان) دو قلوی متضاد هستند. سیمرغ اهریمنی بیشتر یک مرغ اژدهاست، فاقد استعدادهای قدسی سیمرغ یزدانی است و به دست اسفندیار در خوان پنجمش کشته می‌شود. ورود سیمرغ یزدانی به شاهنامه با تولد «زال» آغاز می‌شود.

«سام» پدر زال فزمان می‌دهد فرزندش را که با موهای سپید به دنیا آمده در صحرا رها کنند تا از بین برود. سیمرغ به سبب مهری که خدا در دلش می‌افکند، زال را به آشیانه می‌برد و می‌پرورد. سرانجام وقتی سام به دنبال خوابی که دیده ‌است به پای البرز کوه (جایگاه سیمرغ) به سراغ زال می‌آید، سیمرغ بعد از وداع با زال پری از خود را به او می‌دهد تا به هنگام سختی از آن استفاده کند. سیمرغ دو جا در شاهنامه کمک های مهمی به زال می‌کند. یکی به هنگام به دنیا آمدن رستم که به علت درشت بودن تولدش با مشکل مواجه شده‌ است و سیمرغ با چاره جویی به هنگام، این مشکل را بر طرف می‌کند. دیگری به هنگام جنگ رستم و اسفندیار است که رستم ناتوان از شکست دادن اسفندیار با روشی که سیمرغ به وی می‌آموزد موفق می‌شود اسفندیار را در نبرد مغلوب کند. سیمرغ هم چنین زخم های بدن رستم را درمان می‌کند.

اگرچه در شاهنامه سیمرغ به منزله ی  موجودی مادی تصویر می‌شود، اما صفات و خصوصیت های کاملاً فرا طبیعی دارد. ارتباط او با این جهان تنها از طریق زال است. به یکی از امشاسپندان یا ایزدان یا فرشتگان می‌ماند که ارتباط گهگاهشان با این جهان، دلیل تعلق آنها با جهان مادی نیست. سیمرغ در دیگر متون اساطیری فارسی هم چون «گرشاسب نامه» اسدی توسی، چهره‌ای روحانی و فرا طبیعی ندارد. اصولاً جز در بخش اساطیری شاهنامه، بعد از اسلام ما متن اساطیری به معنای حقیقی کلمه نداریم، به همین سبب است که سیمرغ تنها با شخصیت و ظرفیت بالقوه تاویل پذیری اسطوره ایش که در شاهنامه ظاهر می‌شود، به آثار منظوم و منثور عرفانی فارسی راه می‌یابد و از طریق شخصیت رمزی خود در عنصرهای فرهنگ اسلامی جذب می‌گردد. اما روشن نیست که دقیقاً از چه زمانی و به دست چه کسی سیمرغ صبغه ی  عرفانی گرفته ‌است.

پس از شاهنامه ی  فردوسی کتاب های دیگری نیز در ادبیات فارسی هست که در آنها نشانی از سیمرغ و خصوصیاتش آمده ‌است. از جمله ی  آنها کتاب ها و رساله های زیر را می‌توان بر شمرد: رسالة الطیر ابن سینا، ترجمه ی  رسالة الطیر ابن سینا توسط شهاب الدین سهروردی، رسالة الطیر احمد غزالی، روضة الفریقین ابوالرجاء چاچی، نزهت نامه ی  علایی (نخستین دانش نامه به زبان فارسی)، بحر الفواید (متنی قدیمی از قرن ششم که در قرن چهار و پنج شکل گرفته و در نیمه ی  دوم قرن ششم در سرزمین شام نوشته شده‌است) و از همه مهم تر منطق الطیر عطار.

منطق الطیر عطار داستان سفر گروهی از مرغان به راهنمایی هد هد به کوه قاف برای رسیدن به آستان سیمرغ است. هر مرغ به عنوان نماد دسته ی  خاصی از انسان‌ها تصویر می‌شود. سختی های راه باعث می‌شود مرغان یکی یکی از ادامه ی  راه منصرف شوند. در پایان، سی مرغ به کوه قاف می‌رسند و در حالتی شهودی در می‌یابند که سیمرغ در حقیقت خودشان هستند. اکثر محققان ادبیات، از جمله «دکتر شفیعی کدکنی» بر این باورند که در این داستان، سیمرغ رمزی از وجود حق تعالی است. سیمرغ رمز آن مفهومی است که نام دارد و نشان ندارد. ادرک انسان نسبت به او ادراکی است «بی چگونه». سیمرغ در ادبیات ما گاهی رمزی از وجود آفتاب که همان ذات حق است، نیز می‌شود. ناپیدایی و بی همتا بودن سیمرغ، دستاویزی است که او را مثالی برای ذات خداوند قرار می‌دهد.


ارسال شده در تاریخ : چهار شنبه 30 شهريور 1390برچسب:, :: 20:30 :: توسط : The M.F

 

سیاوش پسر کاووس

سیاوش یا سیاووش یا سیاوخش (صورت پهلوی آن هم سیاوخش است) از شخصیتهای معصوم شاهنامه و فرزند پهلوان و برومند کاووس است. صورت اوستایی این نام سیاورشن به معنی دارنده ی  حیوان (اسب) نر سیاه است. در شاهنامه نیز اسب سیاوش با صفت شبرنگ (به رنگ شب = سیاه) آمده است.

خلاصه داستان سیاوش در شاهنامه

سیاوش شاهزاده ایرانی است که ناجوانمردانه کشته میشود و رستم انتقام او را از تورانیان میگیرد. سیاوش در آتش کیکاووسی نمیسوزد و پاکی خود را در مقابل نیرنگ های سودابه نشان میدهد.


ارسال شده در تاریخ : چهار شنبه 28 شهريور 1390برچسب:, :: 20:30 :: توسط : The M.F
درباره تارنما
بسم الله الرحمن الرحیم با سلام و درود فراوان. این تارنما صرفا برای یاد آوری گذشته ی گهر بار ایران اسلامی می باشد . تاریخ و تمدنی که باعث افتخار ایرانیان شده است . ایرانیانی که در عصر جاهلیت دنیا یگانه پرست بودند . این دلیلی بر نژاد پرستی و تعصبات نژادی نیست بلکه به عنوان هم میهن تاریخ کشورمان را تحسین می کنیم. در این تارنما هیچ گونه هدف سیاسی یا تبلیغی نداشته و نخواهیم داشت . هم چنین به این اعتقاد راسخیم که برای نشان دادن سربلندی ایران عزیز هیچ نیازی به زیر پا گذاشتن ادب و همچنین توهین به اقلیت ها ی قومی در سرتاسر دنیا به ویژه در ایران اسلامی نمی باشد . پس از دوستان گرامی درخواست می کنم اگر مواردی غیر از موارد ذکر شده را در این تارنما مشاهده نمودند ، به این جانب اطلاع دهند . چو ایران نباشد تن من مباد . The M.F
واپسین پست ها
نگارندگان
دوستان

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا تارنمای این جانب را را با عنوان کوروش کبیر «پیامبر الهی» به آدرس the-great-cyrus.mihanblog.com لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.






<-PollName->

<-PollItems->

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 2
بازدید دیروز : 10
بازدید هفته : 12
بازدید ماه : 253
بازدید کل : 5341
تعداد مطالب : 179
تعداد نظرات : 3
تعداد آنلاین : 1